طاها پسر قشنگمطاها پسر قشنگم، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

طاها عشق ما

آن روز که دیدمت

 قشنگ ترین هدیه زندگی من سلام  الان تو خواب نازی  و من فرصت کردم اولین مطلب رو بنویسم دوست داشتم از استرسها ، سخیتها، و مشکلات دورانی که هنوز نیومده بودی بگم  مثل وقتیکه خواب دیدم انگشتات به هم چسبیده است از خواب پریدم  باباتو از خواب بیدار کردم و ازش پرسیدم که انگشتات موقع دیدنت توی دستگاه سونوگرافی چسبیده نبود از سوالم جا خورد و با اطمینان گفت نه (البته به نظر من خودش هم مطمئن نبود). هیجدهم مهر ساعت پنج صبح من و بابات رفتیم بیمارستان خاله رباب و باباجون زودتر از ما رفته بودن من خیلی می ترسیدم البته به خاطر تو نه بخاطر خودم همه بدنم درد می کرد وقتی چشمامو باز کردم بردنم تو اتاق مخصوص آخه می خواستم هم...
14 آذر 1394
1